loading...
الکترونیکی ها
آخرین ارسال های انجمن
mehran moghimi بازدید : 275 سه شنبه 01 مرداد 1392 نظرات (0)

میخروشد دریا
هيچكس نيست به ساحل دريا.
لكه اي نيست به دريا تاريك 
كه شود قايق 
اگر آيد نزديك.

مانده بر ساحل 
قايقي ريخته شب بر سر او ،
پيكرش را ز رهي نا روشن 
برده در تلخي ادراك فرو.
هيچكس نيست كه آيد از راه 
و به آب افكندش.
و دير وقت كه هر كوهه آب
حرف با گوش نهان مي زندش،
موجي آشفته فرا مي رسد از راه كه گويد با ما 
قصه يك شب طوفاني را.

رفته بود آن شب ماهي گير
تا بگيرد از آب
آنچه پيوندي داشت.
با خيالي در خواب

صبح آن شب ، كه به دريا موجي
تن نمي كوفت به موجي ديگر ،
چشم ماهي گيران ديد
قايقي را به ره آب كه داشت
بر لب از حادثه تلخ شب پيش خبر.
پس كشاندند سوي ساحل خواب آلودش 
به همان جاي كه هست
در همين لحظه غمناك بجا
و به نزديكي او
مي خروشد دريا 
وز ره دور فرا مي رسد آن موج كه مي گويد باز
از شب طوفاني
داستاني نه دراز.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 142
  • کل نظرات : 191
  • افراد آنلاین : 24
  • تعداد اعضا : 44
  • آی پی امروز : 109
  • آی پی دیروز : 15
  • بازدید امروز : 457
  • باردید دیروز : 20
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 718
  • بازدید ماه : 718
  • بازدید سال : 8,278
  • بازدید کلی : 261,079
  • کدهای اختصاصی